Horizon Forbidden West
هورایزن فوربیدن وست، یک بازی پرشده با دقایقی است که بازیکن نمیخواهد تجربهی کامل آنها را از دست بدهد؛ دقایقی تشکیلشده از دیالوگهای بهجا، شخصیتهای دارای هویت، خطوط داستانی متفاوت و در عین حال پیوندخورده به یکدیگر، مبارزات جذاب، مراحل فرعی عالی، فعالیتهای درگیرکننده، محیطهای متنوع، موسیقیهای شنیدنی و جلوههای بصری بسیار خوب که به درستی کنار یکدیگر قرار گرفتند. وجود برخی از اِلِمانهای ناخوشایند و مرسوم بازیهای جهان-باز سالهای اخیر در این اثر و مشکلات کوچک مربوطبه تنظیم ریتم کلی، باعث شدند که ساختهی جدید تیم گوریلا بدون نقص نباشد. ولی در آخر این استودیو بازیسازی هلندی انقدر دنباله را نسبت به بازی اصلی پیشرفت داده است که حالا میتوان حداقل یک بار شانس دادن به Horizon Forbidden West را حتی به افرادی توصیه کرد که موفق به برقراری ارتباط با Horizon Zero Dawn نشدند.
همهی اینها درنهایت یک جهان سرشار از سرگرمکنندگی و تازگی را مقابل مخاطب میگذارند که مایل به قدم گذاشتن به نقاط گوناگون آن و شنیدن انواعواقسام داستانها هستیم. اینجا است که گوریلا با استفاده از پتانسیل داستانی مجموعه موفق به ارائهی یک قصهگویی چندشاخه میشود که شخصیتها و حتی ژانرهای متفاوت را در آغوش میکشد. خط اصلی داستانی بازی، آرامآرام جان میگیرد و پس از چند ساعت نمیتوان آن را رها کرد. تیم سازنده که میدانست طبیعتا در دنباله قرار نیست به شوکهکنندگی زمان پاسخ داده شدن به سوالات مخاطب در بازی اول باشد، این بار داستانگویی را به فراتر از پرده برداشتن از روی رازها میرساند.
نکته جالب توجه در بازی Horizon Forbidden West اینجاست که فقط داستان اصلی آن نیست که شگفت انگیز است بلکه هر قصهای، هر خرده روایتی که در دنیای بازی میبینید میتواند شما را به خود جذب کند. صحبت درباره ماموریتهای فرعی است که حالا در این دور و زمانه عضو جداناپذیر بازیهای جهان باز است و این مراحل در Horizon Forbidden West آنچنان با دقت طراحی شدهاند که ممکن است ساعتها مشغول انجام دادن آنها باشید بدون اینکه ذرهای به ماموریت اصلی خود فکر کنید. خرده روایتها در خدمت داستان اصلی و شناختن جهان خیالی بازی هستند و برخلاف نوشتهها و دیگر سندهایی که در برخی بازیها (از جمله خود همین بازی که گاهی از این ترفند هم استفاده میکند) وجود دارد تا بتوان بیشتر به جزییات داستانی پی برد، لحنی جذاب دارند و واقعا میتوانند مخاطب را درگیر خود کنند.
در این بستر، هورایزن فوربیدن وست حکم یک یادآوری معرکه را دارد. آثاری همچون ساختهی جدید استودیو گوریلا با انجام درست کارهایی که بارها و بارها به شکل غلط انجام میشوند، به مخاطب میگویند که مشکل از مسیر نیست. اگر چندین و چند استودیو چه عامدانه و چه از سر نابلدی سراغ پیادهسازی اشتباه الگو رفتند و با حرکت در این مسیر به مقصد نرسیدند، جاده مشکلی ندارد و نباید کل بازیهای همسبک را دور انداخت. بلکه باید بهدنبال بازیسازهای کاربلدی همچون اعضای استودیو Guerrilla بود که میدانند چهطور مسیر مورد بحث را طی کنند، الگوها را بشناسند، سیستمها را کنار یکدیگر قرار دهند و به نتیجهی مطلوب برسد؛ تا بدون انجام کارهای جدید و دیدهنشده تا امروز، یک بازی جدید عالی را تقدیم گیمرهای روز کنند.
نقاط قوت
- + جلوههای بصری چشمنواز
- + تنوع قابل لمس در انواعواقسام بخشها
- + روایت سرگرمکننده داستان چندشاخه و جذاب
- + صداگذاری پراحساس اشلی برچ در نقش الوی
- + پیشرفت جدی مراحل فرعی و مبارزات نسبت به بازی قبلی
- + تاثیرگذاری مناسب انتخابهای مخاطب در درخت مهارتها روی گیمپلی
نقاط ضعف
- – ظاهر شدن ناگهانی برخی از بافتها
- – آسیب دیدن ریتم کلی در چند بخش به خاطر محتوای اضافی و قابل حذف
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.