Dying Light 2
با بررسی Dying Light 2 قصد داریم تا این عنوان تازه منتشر شده از استودیو Techland را زیر ذره بین ببریم تا ببینیم نسبت به نسخه قبلی چه پیشرفت هایی در این اثر حاصل شده و آیا ارزش وقت گذاشتن را دارد ؟
بازی Dying Light که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، توانست به تجربهای قابلقبول در بین آثار زامبیمحور تبدیل شود. استودیو تکلند با ترکیب عناصر اکشن و پارکور، اثری ساخته بود که هرچند ایرادهای آشکاری داشت، اما همزمان واقعا سرگرمکننده هم بود و میشد لذت خوبی از کشتن زامبیها و بالا رفتن از ساختمانها و کارهایی از این قبیل در آن بُرد. حالا پس از گذشت هفت سال از نسخه اول، تکلند با نسخه دوم دایینگ لایت برگشته تا این بار تجربهای بزرگتر، بهتر و موفقتر تقدیم مخاطبان کند. اما سؤال اینجا است که در عمل، این استودیو چقدر در رسیدن به این هدف موفق است؟
داستان بازی Dying Light 2 که در سال ۲۰۳۶ آغاز میشود، با محوریت شخصیتی به نام اِیدِن (Aiden) است. ایدن متوجه شده که در شهری به نام Villedor میتواند سرنخهایی از میا، خواهر گمشده خودش پیدا کند و به همین دلیل پا به این شهر آخرالزمانی میگذارد که زامبیها در همهجای آن دیده میشود و بهجز این موجودات، انسانها هم در قالب گروههای مختلف، با یکدیگر در کشمکش هستند. دایینگ لایت ۲، انصافا شروع داستانی مناسبی دارد؛ ایده گشتن بهدنبال خواهر میا پتانسیل این را که تبدیل به انگیزهای مناسب برای ماجراجویی در جهانی بیرحم شود، دارد اما متاسفانه بازی آنطور که باید این داستان را بهشکل درستی گسترش نمیدهد و در عوض، با رفتن سراغ مسائل حاشیهای مختلف و دادن شاخ و برگ بیش از حد به جزییات داستانیاش، تبدیل به تجربهای آشفته از این نظر میشود.
داستان بازی شروع مناسبی دارد و در ابتدا همهچیز خوب بهنظر میرسد اما در ادامه، داستان آشفتگی عجیبی پیدا میکند و مخصوصا شخصیتپردازی نامناسب اکثر کاراکترها، ضربه بدی به روایت کلی میزند
درواقع عوامل مختلفی در کیفیت فعلی داستان Dying Light 2 تأثیرگذار هستند که یکی از مهمترین آنها، شخصیتپردازی نهچندان مناسب کاراکترهای بازی است. تقریبا بهجز یکی دو نفر، آن هم در حالتی خوشبینانه، سایر کاراکترهایی که در طول تجربه مأموریتهای اصلی یا فرعی با آنها روبهرو میشویم، پرداخت و پیچیدگی شخصیتی خاصی ندارند و هرگز به چیزی فراتر از کاراکترهایی سطحی که انگار فقط در بازی حضور دارند که داستان به هر شکلی که شده پیش برود، تبدیل نمیشوند. همین مسئله هم باعث میشود تا برقراری ارتباط با آنها چندان ساده نباشد و به همین دلیل هم دنبال کردن ماجراهایشان، آن تاثیر لازم را روی مخاطب نگذارد. البته داستان Dying Light 2، خالی از ویژگی مثبت هم نیست و مثلا ارائه حق انتخاب به بازیکن در موقعیتهای مختلف و منتهی شدن این انتخابها به یکی از پایانهای چندگانه بازی، بهخوبی پیاده شده است. اما خب حیف که شخصیتپردازی کاراکترها، مانع از همذاتپنداری یا برقراری ارتباط مناسب با آنها میشود و در نتیجه این انتخابها بیشتر از اینکه بر پایه علاقه یا نفرت شما نسبت به کاراکتری خاص باشند، بیشتر از کنجکاوی ناشی از رسیدن به یک نوع پایان خاص نشات میگیرند و در نتیجه ضعف در شخصیتپردازی، حتی روی این جنبه از داستان Dying Light 2هم تاثیر گذاشته است.
نهتنها از حیث داستانی آن توجه لازم را به کاراکترهایش نداشته و همین مسئله هم به کلیت روایت آن ضربه زده، بلکه شخصیتها، باز هم بهاستثنای یکی دو نفر، از حیث مواردی مثل صداگذاریها هم دارای ضعف جدی هستند و دیالوگهایی که برای آنها نوشته شده، حالتی بسیار ساده و سطحی دارد. این مسئله دیالوگها البته لزوما بهخودی خود ایراد نیست و قرار هم نیست تمام بازیها داستانی پیچیده با مفاهیم عمیق داشته باشند؛ اما واقعیت این است که Dying Light 2، بهدست خودش سعی میکند تا داستانش را پیچیده و عمیق نشان دهد و مثلا روابط پیچیده بین انسانهایی ساکنِ جهانی آخرالزمانی را بهتصویر بکشد یا سراغ مفاهیمی مثل خیانت و از خودگذشتگی برود و به همین دلیل هم ضعفهایی مثل دیالوگنویسی نهچندان متناسب، خودشان را بیشتر نشان میدهند.
بهطور کلی، داستان Dying Light 2 باوجود شروع مناسب، در ادامه دچار افت و آشفتگی زیادی میشود و به بیان دقیقتر، اگر با انتظار داستان خوب سراغ ساخته جدید استودیو تکلند بروید، بهاحتمال خیلی زیاد از آن ناامید خواهید شد. اما فراتر از بحث داستان، Dying Light 2 در زمینههای دیگر هم فراز و نشیبهای مختلفی دارد.
Dying Light 2را بهطور کلی، میتوان یک بازی اکشن نقش آفرینی با المانهای تلاش برای بقا و ترسناک دانست. پس از پشت سر گذاشتن چند ساعت اولیه، بازی شما در جهانی نسبتا بزرگ آزاد میگذارد تا کارهای دلخواه خودتان را انجام بدهید؛ کارهایی از قبیل دنبال کردن مأموریتهای اصلی و فرعی یا کلا بیخیال شدن این موارد و گشتن در سطح شهر برای انجام دادن فعالیتهای جانبی مختلف. این موارد در چند ساعت اولیه، انصافا هم جذاب هستند. مثلا تصور کنید که در حال انجام دادن حرکات پارکور و پرش از روی سقف ساختمانها هستید که متوجه میشوید چند نفر در خیابان در حال آتش زدن شخصی دیگر هستند و میتوانید با نجات دادن این فرد، پاداش خوبی بگیرید. یا در نمونهای دیگر، برجهایی در جهان وجود دارند که با انجام دادن پازلهای مربوطبه آنها که بیشتر در قالب چالشهای پارکور طراحی شدهاند، میتوانید مواردی مثل آب یا برق را به شهر برسانید و حتی گروهی که دوست دارید از مزایای این منابع بهره ببرند، انتخاب کنید.
فعالیتهای جانبی اینچنینی Dying Light 2، بیشباهت به برخی از بازیهای یوبیسافت، مخصوصا در سالهای اخیر نیست و خب اگر شما هم از آن دست افرادی هستید که با تکراری شدن این فعالیتها در آثار مذکور مشکل داشتید، اجازه بدهید بگویم که این حس در Dying Light 2 بهمراتب شدیدتر و آزاردهندهتر خواهد بود؛ چرا که ساخته تکلند، خیلی زود از این جنبهها درگیر تکرار و یکنواختی میشود و پس از گذشت چند ساعت اولیه، فعالیتهای جانبی مختلف آن تازگی اولیه را از دست میدهند و طبیعی است که خیلیها کلا قید آنها را بزنند و سراغ همان مأموریتهای اصلی بازی بروند.
Dying Light 2 Stay Human از آن دست بازیهایی است که پتانسیل تبدیل شدن به یک تجربه واقعا خوب را دارد اما مشکلاتش، مانع از رسیدن آن به چنین سطح کیفیتی میشوند. با بررسی بازی همراه زومجی باشید.
درکنار سیستم ارتقا کاربردی، Dying Light 2 همچنین مواردی مثل امکان ساخت و ساز آیتمهای مختلف را ارائه میدهد که از قضا باتوجه به المانهای بقامحور آن، انگیزه کافی را برای جمعآوری منابع و ساخت مقدار کافی از آیتمهای قابلساخت از تجهیزات احیای سلامتی گرفته تا تیر برای کمانتان، خواهید داشت. بهعلاوه سیستم لوت بازی هم طراحی در کل مناسبی دارد و ارزش خوبی برای کنجکاوی شما در گشتن محیطها یا ریسک کردن و زدن به دل زامبیها در تاریکی شب، قائل میشود. راستی از این موضوع هم غافل نشویم که Dying Light 2، از حالت Co-Op هم پشتیبانی میکند و هم میتوانید همراهبا یک دوست دائمی سراغ تجربه آن به این شکل بروید و هم اینکه اگر در جایی از بازی بهدلیل بالا بودن سطح دشمنان دچار مشکل شدید، با انتخاب گزینه مربوطه از سایر بازیکنان کمک بگیرید.
Dying Light 2 همچنین از حیث گرافیکی، واقعا یک بازی زیبا است. تکلند در طراحی جهان بازی عملکرد بسیار خوبی داشته و هم خیلی خوب اتمسفر شهری آخرالزمانی را منتقل میکند که مردم در تلاش برای احیای آن هستند و هم اینکه تنوع محیطی قابلقبولی را پدید آورده است. یکی از اصلیترین نقاط قوت بازی از حیث بصری، نورپردازیهای آن است که چه در فضاهای باز و چه در محیطهای بسته داخل ساختمانها، میتوان تاثیر آن را روی بهبود کیفیت بصری کلی بازی کاملا متوجه شد
بهطور کلی، Dying Light 2 اثری است که در یک کلام، نه میتوان تمام و کمال عاشقش شد و نه از آن متنفر بود! بازی ویژگیهای مثبت خوبی مثل مکانیکهای پارکور روان یا تنش بالای مبارزه با زامبیها را دارد و طراحی کلی مأموریتهایش هم بهشکلی است که حداقل برای یک بار، لذتبخش هستند. بااینحال ضعف در زمینه داستان ضربه بدی به بازی میزند و ایکاش سازندگان کمی تنوع برخی جنبههای بازی مثل مبارزه با انسانها یا فعالیتهای جانبی جهان بزرگ آن را بیشتر میکردند تا یکنواخت شدن آنها پس از گذر چند ساعت، تبدیل به یک ویژگی منفی برای بازی نشود. Dying Light 2برای آنهایی که نسخه اول را واقعا دوست داشتند یا کلا از هر اثر مرتبط با زامبیها لذت میبرد، ارزش حداقل یک بار تجربه را دارد ولی اگر از این دست افراد نیستید و ایرادهای ذکرشده برای بازی هم اهمیت زیادی برایتان در تجربه بازیها دارد، بهتر است قید تجربه آن را بزنید.
نقاط قوت
+ جذاب بودن مکانیکهای پارکور بازی و هیجان بالای آن
+ عناصر نقش آفرینی معنیدار از جمله سیستم ارتقای کاراکتر
+ گرافیک چشمنواز و نورپردازیهای بسیار باکیفیت
+ تنوع مناسب تجهیزات و کاربردی بودن مکانیکهای ارتقای سلاح
+ تنش هیجانانگیز مبارزه با زامبیها، مخصوصا در زمان شب
نقاط ضعف
– مشکلات و باگهای موجود در انیمیشنهای بازی
– داستان نهچندان جالب با روایتی آشفته
– شخصیتپردازی ضعیف اکثر کاراکترها و صداگذاری بد آنها
– تکراری شدن بسیاری از فعالیتهای جانبی بازی به مرور زمان
– یکنواخت بودن سیستم مبارزه دشمنان و حتی باسهای انسانی
نمرات بازی
IGN : 7
GameSpot : 6
Game Informer : 9.5
Dual shockers : 90
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.